Kategorie: Temp Prü.

سفر کاری باردار هدیه به کجا آوردن غذای مورد علاقه سیب چای شیر گرسنگی فرودگاه کنترل کردن خب مطرح کردن تلویزیون دیدن

سفر کاری باردار هدیه به کجا آوردن غذای مورد علاقه سیب چای شیر گرسنگی فرودگاه کنترل کردن خب مطرح کردن تلویزیون دیدن

من یک معلم آلمانی دارم. اسم او حسین هست او امروز نمیتواند کار کند. کیف نمی ده، حال نمیده مهمانی چه زمانی است؟ من در ایران هستم همسایه ما(مونث) یک پسر دارد. او امروز به کلاس نمیرود. سوپ را از کجا خریدی؟ برانید و رد شوید (با ماشین) شب میای؟

افتادن تصمیم گرفتن مایوس کردن پاره وقت یه طوری وفادار شخص عاقل نقطه قوت به نظر رسیدن صرفه جو

  من امروز نمی توانم در کلاس شرکت کنم چون مهمان دارم. او میخواهد الان یک قهوه بنوشد به خاطر همین قهوه درست می کند. دکمه را فشار دهید من تصمیم دارم تحصیل کنم او برای دخترش یک عروسک خرید. در بازی دستم را بریدم. من فکر میکنم که برادرم

سیاستمدار سفر کردن بالا رفتن پول در آوردن ثبت نام کردن با خود بردن اطلاع دادن وضعیت سر وقت جلسه

عكس پيدا كردن مهندس حالت جمع منشى اینجا نوبت کسی بودن کارت پختن نگه داشتن

das libeling

غذای مورد علاقه سیب چای شیر گرسنگی فرودگاه کنترل کردن خب مطرح کردن تلویزیون دیدن

die Olympiastadt der Hafen der Urlaubsort das Gewürz das Wahrzeichen die Altstadt fahren gefahren weit die Werkstatt der Fluss