Kategorie: Temp Prü.

عده درد معده نگران شدن معاینه کردن اعتماد کردن تغذیه دوشنبه ها بلند کردن استراحت کردن امیدوار بودن

  شب بخیر پایان خداحافظی کردن شناخته شده درباره فروشنده شغل، كار بازیگر زبان متولد بودن

schriftlich 50 Übersetzen Sie die Sätze auf Deutsch:  20 او به من افتخار می کند. تحصیل برام خیلی طول می کشه. دیروز ما یک ماشین خریدیم. برای من مهمه که برای دوستم یک کار پیدا کنم. او اجازه ندارد اینجا بماند من حوصله تلویزیون ندارم اسپل کنید شما یک آشنا

  تخفیف مرکز توجه هنرمند توافق کردن به خاطر همین تقسیم کردن حتما پیشنهاد کردن مخالف بودن رنگارنگ

بهار کافی آسمان سخت شلوار کفش مقایسه تشدید کردن بخشیدن دنیا خوابانیدن هل دادن

گارسن کارفرما تاريخ شناس ايميل از لحاظ شغلى بردن نام خانوادگی آمار نوبت کسی بودن پاسخ

قهرمان پیش زمینه اعتماد مالیات مایوس کردن سخاوتمند سخت گیر مغرور سرزنده تحت تاثیر قرار دادن  

تاجر تجهیزات سپری کردن طبیعت گرد افتخار کردن به سیر وگرنه آبنبات کیسه گرسنه

بنزین زدن اسب زوج جزیره دریافت کردن خشک سرما بارش طولانی پایدار

عاقل پوشیدن آخرین بار آرزو باورنکردنی استدلال کردن گذشته آشنا نگاه کردن به تن داشتن