Kategorie: Temp Prü.

فندک ترجمه کردن سبز فرم و چهارچوب اشیا ورودی زمان باخود آوردن خداحافظی پشت تلفن تفاوت

اگر به جای او می بودم، یک ماشین جدید می خریدم. من به هیچ وجه نمی خواهم دکتر شوم. من از این غذا خوشم نمیاد. بنابراین، یه چیزی سفارش میدم. برادرم یک ماشین قرمز دارد این ماشین متعلق به یک خانم جوان است. من به او یک خودکار قرض دادم.

چرا او میوه دوست ندارد؟ مترو یک وسیله نقلیه است من مطالعه کردن در خانه را دوست دارم. به نظرم آنها متاهل هستند مهمانی چه زمانی است؟  

بهار کافی آسمان سخت شلوار کفش مقایسه تشدید کردن بخشیدن دنیا خوابانیدن هل دادن

سمت راست جلوي سواره بازگشتن منظره،ديد ساختمان،خانه تمام شدن زباله اجاره دهنده آپارتمان اجاره کردن

نوه تفریح پروژه زبان دوباره قیمت داشتن کوچک گران واقعا میز

در همین حال. در این بین تنوع گوناگون مصرف کردن عادت به‌جز تمام شدن زباله اجاره دهنده آپارتمان اجاره کردن

من نمی توانم کودکی ام را به خاطر بیاورم. وقتی در پارک بودم، دوستم را دیدم. امتحانی که دیروز داشتم سخت بود كتابي كه من ديروز خواندم، خسته كننده بود. میزی که روی آن یک کیف است، قهوه ای است. من تصميم گرفتم كه بيشتر آلماني مطالعه كنم. من امیدوارم

عادت دادن پول تو جیبی آموزش، تربیت قابل تصور ممکن اشک ناگهان شروع شدن. در گرفتن مواد مخدر بازگشتن وراثت میراث نجات دادن

روزنامه واقعاً خوابیدن آوردن باردار عروسی مردم هفته مهربان ترکیه