Die Geschichte erzählen
تعریف داستان
Audio
فایل صوتی
03_Lektion_1_3b.mp3
04_Lektion_1_3c.mp3
05_Lektion_1_5_und_7.mp3
zufällige Wörter
لغت تصادفی
zufällige Sätze
جمله تصادفی
- تحصیل برام خیلی طول می کشه.
- او نان نپخت و هیچ کس برای صبحانه نان نداشت.
- جلسه ما همیشه با یک امتحان شروع می شود
- من به بازار میروم.
- پسرش با مادربزرگش زندگی می کند
- شغل پدربزرگ شما چه بود؟
- آن ها در آخر دعوا کردند.
- من با زنم در بازار هستم.
- او داد زد.
- من هم یک پدر بزرگ داشتم.
- او یک شخص جالب است.
- یک جدول رسم کنید.
- تخت او کجاست؟
- من به هیچ وجه نمی خواهم دکتر شوم.
- توجه کنید. جمع
- چند وقت به چند می رفتی برای رقص؟
- این در عکس، پدر بزرگم بود.
- آن ها با این خمیر می توانند 30 نان درست کنند.
- آن ها با پدربزرگشان نان می پزند.
- او از پدربزرگش کمک می گیرد.
@SatzDe گروه تمرین جمله سازی ما