
Die Grammatike
Anwendungen mit es
Die Geschichte erzählen
تعریف داستان
Audio
فایل صوتی
zufällige Wörter
لغت تصادفی
- رای دادگاه
- رنج بردن مبتلا بودن
- برابر (از نظر حقوق)
- وحشی، بی قید و بند، نا آرام، غیرقابل کنترل
- فرار کردن گریختن
- نقاش نقاش (ساختمان، هنری)
- یک در میان یکی پس از دیگری، به نوبت
- متوقف کردن قطع کردن، ناتمام گذاشتن
- نجات دادن
- قلم مو
- مواد مخدر
- بازداشت کردن
- وقف چیزی کردن صرف چیزی کردن
- تحت تاثیر قرار دادن
- خود را وقف کردن
- ناگهان شروع شدن. در گرفتن
- بازگشتن
- نابودی
- پیش داوری
- شگفت زده بودن
zufällige Sätze
جمله تصادفی
- لپ تاپ من در مقابل دزدی بیمه شده است.
- پیکاسو احتمالا مشهورترین نقاش جهان است.
- او تمام تمرکزش را صرف پروژه جدیدش کرد.
- بعد از بازگشتم ما یک جشن بزرگ گرفتیم.
- بچه ها از دیوار بالا رفتند.
- او بعدا دستگیر شد
- او نفوذ زیادی روی تصمیم دارد.
- پزشک هنوز میتواند این بچه را نجات دهد.
- او با تمام توان خود را وقف مردمش کرد.
- دعوایی در گرفت.
- او بعد از سالها به خانه بازگشت.
- سال هاست که او برای آزادی می جنگد
- پلیس یک مرد را بازداشت کرد.
- نابودی طبیعت توسط صنعت خطرناک است.
- آن مرد به او درخواست ازدواج داد
- روز به روز شهرت او زیاد می شد
- بعد از نقاشی کردن، قلم مو بلافاصله باید به خوبی شسته بشود.
- او افسردگی شدید دارد.
- ما بهسلامتی شما میخوریم! بهسلامتی!
- آیا مواد مخدر مصرف می کنی؟
zufällige Fragen
سوال تصادفی
