
Die Grammatike
Anwendungen mit es
Die Geschichte erzählen
تعریف داستان
Audio
فایل صوتی
zufällige Wörter
لغت تصادفی
- بازداشت کردن
- نابودی
- رنج بردن مبتلا بودن
- جنگیدن
- خصمانه. به طور خصمانه. دشمنانه
- جدایی
- تحت تاثیر قرار دادن
- مواد مخدر
- نجات دادن
- بازگشتن
- برابر (از نظر حقوق)
- وحشی، بی قید و بند، نا آرام، غیرقابل کنترل
- نقاش نقاش (ساختمان، هنری)
- بازداشت کردن دستگیر کردن
- افسردگی
- درخواست ازدواج
- دریافت کردن گرفتن
- قلم مو
- شهرت آوازه
- یک در میان یکی پس از دیگری، به نوبت
zufällige Sätze
جمله تصادفی
- دعوایی در گرفت.
- آب و هوا بر روی سلامت مردم تاثیر میگذارد.
- حیوانات وقتیکه یک صدای بلند شنیدند، فرار کردند.
- او تمام تمرکزش را صرف پروژه جدیدش کرد.
- بعد ناگهان جنگ جهانی اول شروع شد
- من خیلی متعجبم که تو هنوز این را نمیدانی.
- پیکاسو احتمالا مشهورترین نقاش جهان است.
- لپ تاپ من در مقابل دزدی بیمه شده است.
- نابودی طبیعت توسط صنعت خطرناک است.
- این گالری خیلی جالب است.
- سال هاست که او برای آزادی می جنگد
- این یک قضاوت اشتباه است که همه خسیس هستند.
- او با تمام توان خود را وقف مردمش کرد.
- پلیس یک مرد را بازداشت کرد.
- ما بهسلامتی شما میخوریم! بهسلامتی!
- او بعدا دستگیر شد
- در ویترین مغازه، کفشهای زمستانی نمایش داده شدهاند.
- قلم مو بسیار ضخیم است.
- او به اداره پلیس رفت تا سرقت ماشینش را گزارش دهد.
- بعد از یک سفر طولانی او بالاخره برگشت.
zufällige Fragen
سوال تصادفی