Die Grammatike
Anwendungen mit es
Die Geschichte erzählen
تعریف داستان
Audio
فایل صوتی
zufällige Wörter
لغت تصادفی
- وقف چیزی کردن صرف چیزی کردن
- نجات دادن
- وحشی، بی قید و بند، نا آرام، غیرقابل کنترل
- بازگشت
- بازداشت کردن دستگیر کردن
- ناگهان شروع شدن. در گرفتن
- نفوذ تاثیر
- فرار کردن گریختن
- دیوار
- دشوار بودن سخت بودن
- به سلامتی !
- متوقف کردن قطع کردن، ناتمام گذاشتن
- برابر (از نظر حقوق)
- نابودی
- مواد مخدر
- رنج بردن مبتلا بودن
- وراثت میراث
- نمایش دادن نشان دادن
- بازگشتن
- خصمانه. به طور خصمانه. دشمنانه
zufällige Sätze
جمله تصادفی
- آن مرد به او درخواست ازدواج داد
- او با تمام توان خود را وقف مردمش کرد.
- او ارتباط (رابطه) را قطع کرد
- پزشک هنوز میتواند این بچه را نجات دهد.
- بعد ناگهان جنگ جهانی اول شروع شد
- لپ تاپ من در مقابل دزدی بیمه شده است.
- او افسردگی شدید دارد.
- پلیس 23 نفر را بازداشت کرد.
- این یک قضاوت اشتباه است که همه خسیس هستند.
- بعد از یک سفر طولانی او بالاخره برگشت.
- پوزش خواستن از او برایش دشوار بود
- بعد از نقاشی کردن، قلم مو بلافاصله باید به خوبی شسته بشود.
- حیوانات وقتیکه یک صدای بلند شنیدند، فرار کردند.
- او بعد از سالها به خانه بازگشت.
- بچه ها از دیوار بالا رفتند.
- حقوق زن و مرد برابر هستند.
- این یک رودخانه متلاطم است.
- او جلسه را ناتمام گذاشت.
- جدایی از خانواده سخت بود.
- آب و هوا بر روی سلامت مردم تاثیر میگذارد.
zufällige Fragen
سوال تصادفی
@SatzDe گروه تمرین جمله سازی ما