Die Grammatike
Anwendungen mit es
Die Geschichte erzählen
تعریف داستان
Audio
فایل صوتی
zufällige Wörter
لغت تصادفی
- بازداشت کردن
- یک در میان یکی پس از دیگری، به نوبت
- وحشی، بی قید و بند، نا آرام، غیرقابل کنترل
- نقاش نقاش (ساختمان، هنری)
- بازداشت کردن دستگیر کردن
- ناگهان شروع شدن. در گرفتن
- بازگشت
- نمایش دادن نشان دادن
- شگفت زده بودن
- قلم مو
- وقف چیزی کردن صرف چیزی کردن
- خود را وقف کردن
- دیوار
- نفوذ تاثیر
- رای دادگاه
- نابودی
- die Galerie/n
- نجات دادن
- متوقف کردن قطع کردن، ناتمام گذاشتن
- خصمانه. به طور خصمانه. دشمنانه
zufällige Sätze
جمله تصادفی
- بعد از نقاشی کردن، قلم مو بلافاصله باید به خوبی شسته بشود.
- پلیس 23 نفر را بازداشت کرد.
- پوزش خواستن از او برایش دشوار بود
- این شلوار در واقع خیلی کوچک است، با وجود اینکه خیلی بزرگ به نظر میرسد.
- من خیلی متعجبم که تو هنوز این را نمیدانی.
- دیوار برلین
- دعوایی در گرفت.
- آن مرد به او درخواست ازدواج داد
- در ویترین مغازه، کفشهای زمستانی نمایش داده شدهاند.
- سال هاست که او برای آزادی می جنگد
- خطها را یکی پس از دیگری با رنگ علامتگذاری کردن
- سارق بلافاصله فرار کرد.
- او بعد از سالها به خانه بازگشت.
- همیشه برای او دشوار بود که تمرکز کند.
- پزشک هنوز میتواند این بچه را نجات دهد.
- او روی شوهرش تاثیر (نفوذ) دارد
- او به اداره پلیس رفت تا سرقت ماشینش را گزارش دهد.
- لپ تاپ من در مقابل دزدی بیمه شده است.
- او افسردگی شدید دارد.
- این یک رودخانه متلاطم است.
zufällige Fragen
سوال تصادفی
@SatzDe گروه تمرین جمله سازی ما