
Die Grammatike
je desto, je umso, Modalpartikel denn, doch, eigentlich, ja
Die Geschichte erzählen
تعریف داستان
Audio
فایل صوتی
3-02_Lektion_19_5a.mp3
3-03_Lektion_19_5b.mp3
3-04_Lektion_19_6a_6b.mp3
zufällige Wörter
لغت تصادفی
- گوسفند
- حفظ کردن نگه داشتن
- فصل شلوغ. فصل پرکار، دوره پر رونق. زمان اوج مسافرت
- قطع کردن (درخت) بریدن (درخت)
- کشاورزی زراعت
- بسته شدن، نزدیک شدن
- علفزار چمنزار
- چمن سبزه
- مسطح
- پیدایش ایجاد
- احشام [حیوانات اهلی و قابل خوردن]
- محافظت نگهداری
- زنبور
- گله
- آزادانه، باز، راحت، بی ریا
- بامدارا صبور، شکیبا
- فصل کم کار. دوره کم رونق
- اشاره کردن به
- قدرت
- کوتاه نگه داشتن
zufällige Sätze
جمله تصادفی
- در این جویبار هیچ ماهیای نیست. [وجود ندارد.]
- او مشمول سه سال حبس میشود.
- این گل شکوفههای آبی دارند.
- من که بچه ندارم
- مادرهای شاغل امروز دعوت شده اند
- چه کسی می تواند به سوال درباره پیدایش زندگی جواب دهد؟
- برای کار من به کفش بدون پاشنه نیاز دارم.
- بیا تو. در خانه باز است.
- پشم از گوسفند به دست میآید.
- ما تمام روز در چمن دراز کشیدیم.
- آن (اتفاق)، نقطه عطف پیشرفت او بود.
- آیا شاغل هستید؟
- ما [خودمان را] با نفت گرم می کنیم.
- همسایه ما دارای چهار لانه زنبور است.
- در خارج شهر بیشتر مردم در کشاورزی کار میکنند.
- لطفا غذا بخورید
- یک کشاورز پیر او را دیده است.
- او قبلا در کشاورزی کار میکرد. حالا او یک موقعیت شغلی در صنعت دارد.
- دوست دارم آخر هفته به سرگرمیهایم بپردازم.
- در نامه به آخرین توافقمان اشاره کرد.
zufällige Fragen
سوال تصادفی