
Die Grammatike
Anwendungen mit es
Die Geschichte erzählen
تعریف داستان
Audio
فایل صوتی
zufällige Wörter
لغت تصادفی
- نقاش نقاش (ساختمان، هنری)
- متوقف کردن قطع کردن، ناتمام گذاشتن
- شهرت آوازه
- پیش داوری
- قلم مو
- خصمانه. به طور خصمانه. دشمنانه
- درخواست ازدواج
- تحت تاثیر قرار دادن
- جدایی
- وحشی، بی قید و بند، نا آرام، غیرقابل کنترل
- به سلامتی !
- نفوذ تاثیر
- نجات دادن
- بازگشت
- شگفت زده بودن
- وقف چیزی کردن صرف چیزی کردن
- دزدی سرقت
- مواد مخدر
- رنج بردن مبتلا بودن
- بازگشتن
zufällige Sätze
جمله تصادفی
- حیوانات وقتیکه یک صدای بلند شنیدند، فرار کردند.
- آیا مواد مخدر مصرف می کنی؟
- آن مرد به او درخواست ازدواج داد
- پلیس 23 نفر را بازداشت کرد.
- سال هاست که او برای آزادی می جنگد
- بعد از بازگشتم ما یک جشن بزرگ گرفتیم.
- روز به روز شهرت او زیاد می شد
- بعد ناگهان جنگ جهانی اول شروع شد
- او جلسه را ناتمام گذاشت.
- خطها را یکی پس از دیگری با رنگ علامتگذاری کردن
- پزشک هنوز میتواند این بچه را نجات دهد.
- پلیس یک مرد را بازداشت کرد.
- او به یک بیماری قلبی مبتلا است.
- او با تمام توان خود را وقف مردمش کرد.
- این گالری خیلی جالب است.
- کارهای این نقاش بسیار معروف هستند.
- او بعد از سالها به خانه بازگشت.
- پوزش خواستن از او برایش دشوار بود
- او روی شوهرش تاثیر (نفوذ) دارد
- حقوق زن و مرد برابر هستند.
zufällige Fragen
سوال تصادفی