
Die Grammatike
Anwendungen mit es
Die Geschichte erzählen
تعریف داستان
Audio
فایل صوتی
zufällige Wörter
لغت تصادفی
- وراثت میراث
- بازگشتن
- پیش داوری
- نقاش نقاش (ساختمان، هنری)
- وحشی، بی قید و بند، نا آرام، غیرقابل کنترل
- یک در میان یکی پس از دیگری، به نوبت
- بازداشت کردن دستگیر کردن
- قلم مو
- برابر (از نظر حقوق)
- جنگیدن
- ناگهان شروع شدن. در گرفتن
- جدایی
- درخواست ازدواج
- وقف چیزی کردن صرف چیزی کردن
- نجات دادن
- دیوار
- رنج بردن مبتلا بودن
- رای دادگاه
- متوقف کردن قطع کردن، ناتمام گذاشتن
- خصمانه. به طور خصمانه. دشمنانه
zufällige Sätze
جمله تصادفی
- او کاملاً خودش را وقف کودکانش کرد.
- او نفوذ زیادی روی تصمیم دارد.
- بعد از نقاشی کردن، قلم مو بلافاصله باید به خوبی شسته بشود.
- حیوانات وقتیکه یک صدای بلند شنیدند، فرار کردند.
- بعد از بازگشتم ما یک جشن بزرگ گرفتیم.
- پلیس 23 نفر را بازداشت کرد.
- سال هاست که او برای آزادی می جنگد
- او به یک بیماری قلبی مبتلا است.
- لپ تاپ من در مقابل دزدی بیمه شده است.
- او بعدا دستگیر شد
- ما بهسلامتی شما میخوریم! بهسلامتی!
- او به اداره پلیس رفت تا سرقت ماشینش را گزارش دهد.
- دعوایی در گرفت.
- او ارتباط (رابطه) را قطع کرد
- من خیلی متعجبم که تو هنوز این را نمیدانی.
- پیکاسو احتمالا مشهورترین نقاش جهان است.
- آیا مواد مخدر مصرف می کنی؟
- حقوق زن و مرد برابر هستند.
- آن مرد به او درخواست ازدواج داد
- روز به روز شهرت او زیاد می شد
zufällige Fragen
سوال تصادفی
