
Die Grammatike
Anwendungen mit es
Die Geschichte erzählen
تعریف داستان
Audio
فایل صوتی
zufällige Wörter
لغت تصادفی
- جدایی
- ناگهان شروع شدن. در گرفتن
- جنگیدن
- شهرت آوازه
- وقف چیزی کردن صرف چیزی کردن
- نقاش نقاش (ساختمان، هنری)
- بازگشتن
- فرار کردن گریختن
- نمایش دادن نشان دادن
- خصمانه. به طور خصمانه. دشمنانه
- به سلامتی !
- درخواست ازدواج
- بازداشت کردن دستگیر کردن
- بازگشت
- خود را وقف کردن
- دیوار
- دشوار بودن سخت بودن
- دزدی سرقت
- برابر (از نظر حقوق)
- رای دادگاه
zufällige Sätze
جمله تصادفی
- پوزش خواستن از او برایش دشوار بود
- دیوار برلین
- او به اداره پلیس رفت تا سرقت ماشینش را گزارش دهد.
- آیا مواد مخدر مصرف می کنی؟
- پزشک هنوز میتواند این بچه را نجات دهد.
- جنگ ناگهان شروع میشود.
- حیوانات وقتیکه یک صدای بلند شنیدند، فرار کردند.
- حقوق زن و مرد برابر هستند.
- او بعدا دستگیر شد
- او ارتباط (رابطه) را قطع کرد
- در ویترین مغازه، کفشهای زمستانی نمایش داده شدهاند.
- سال هاست که او برای آزادی می جنگد
- همیشه برای او دشوار بود که تمرکز کند.
- این گالری خیلی جالب است.
- او بعد از سالها به خانه بازگشت.
- او تمام تمرکزش را صرف پروژه جدیدش کرد.
- نابودی طبیعت توسط صنعت خطرناک است.
- این یک رودخانه متلاطم است.
- او جلسه را ناتمام گذاشت.
- او روی شوهرش تاثیر (نفوذ) دارد
zufällige Fragen
سوال تصادفی