Die Geschichte erzählen
تعریف داستان
Audio
فایل صوتی
zufällige Wörter
لغت تصادفی
zufällige Sätze
جمله تصادفی
- اون ماشین سیاه چه قیمته؟
- خانم مهربونی که میخواد تو دفتر کار کنه، دوست من هست
- من دیگر نمی خواهم با آن خودکار کوچک بنویسم
- من یک واحد جدید خریدم.
- ماشین قشنگه که تو پارک هست، ماله منه
- صد سال پیش شستن لباس ها یک کار پر زحمت بود
- به نظرت رئیس جدید چجوریه؟
- من کیفم را در خانه جا گذاشتم.
- آنها به برلین رفتند و آسمان زیبا را دیدند
- من از لباس زرده خوشم نمیاد.
- آدم می تواند یک ساعت بعد لباس های تمیز را بردارد
- اولین روز دوشنبه است
- دکمه را فشار دهید
- گلدان بزرگ بین دو دیوار قرار دارد
- افراد دیگر چه کار می کنند
- دختر کوچک من 4 سال دارد.
- جمله ی سوم چه بود؟
- ما میتونیم واقعا انسانهای خوبی باشیم
- این من رو عصبانی می کنه
- جمله ی دوم یعنی چه؟
zufällige Fragen
سوال تصادفی
@SatzDe گروه تمرین جمله سازی ما